همیشه در حال دویدن!
شرایط در قرن حاضر به گونهای است که اغلب ما بسیار پرمشغله شدهایم. هر روز چک لیست بلندی از کارهای مختلف داریم که باید انجامشان دهیم. گرچه در بسیاری از موراد نمیتوانیم کارهایی را که قصد انجام دادنشان را داریم و برایشان برنامهریزی کردهایم، به اتمام برسانیم. درواقع همیشه از برنامه عقب هستیم.
برای روشنتر شدن موضوع بد نیست به این داستان واقعی که چند وقت پیش اتفاق افتاد توجه کنید:
پدر یکی از همکاران که در شهر کوچکی در مرکز کشور زندگی میکند، برای چند روز به خانه پسرش در تهران آمده بود. یک روز هم به همراه همکارم به محل کارمان آمد. پیرمرد خوش صحبتی بود و از زندگی در شهر کوچکش میگفت. وقتی از او در مورد تهران پرسیدم، انگار منتظر چنین سوالی بود. با هیجان جواب داد:
«من نمی دانم چرا در این شهر همه عجله دارند. کسی راه نمیرود. همه در حال دویدن هستند. انگار همیشه دیرشان شده است. از صبح که بیدار میشوند تا شب که به خانه برمیگردند، در حال دویدن هستند. حتی غذا خوردنشان هم با عجله است!»
آیا خودمان میدانیم که دچار روزمرگی شدید هستیم؟
شاید ما آنقدر در این شرایط زندگی غرق شدهایم که خودمان متوجه نیستیم چقدر در انجام کارها عجله داریم. به قول معروف تمام روز را «بدو بدو میکنیم» و البته شب خسته و کوفته از مشغلههای روز و ناراضی از نحوه انجام کارها به خانه برمیگردیم. با وجود خیل کارهای ناتمام و بر زمین مانده، به خواب میرویم تا فردا روز پرمشغله دیگری را آغاز کنیم. تا این روزمرگی همچنان ادامه پیدا کند.
ولی آیا هیچ به این فکر میکنیم که این همه تلاش بی وقفه برای چیست؟ چرا افرادی مثل پدر همکارم، باوجوداینکه خود را درگیر چنین مشغلههایی نکردهاند، از زندگیشان هم راضیترند؟ در ضمن مهمتر از آن، کار عقب افتادهای هم ندارند.
برخی از ما کارهای روزانهمان آن قدر زیاد است که باید آنها را لیست کنیم تا فراموشمان نشود. لیستهای بلند و بالایی که در انتهای زمان پیشبینی شده برای انجامشان، فقط تعداد معدودی از آنها خط میخورد و بقیه همچنان برای مدت مدیدی در چک لیست جا خوش میکنند. و البته اگر به موارد باقیمانده کمی بیشتر دقت کنیم، میبینیم که اتفاقا این موارد از جمله مهمترین کارهایی است که باید انجام میدادیم. ولی بهعکس کارهای را انجام دادهایم که جزو کارهای کم اهمیت هستند و چه بسا انجامشان زیاد هم ضروری نبوده است!
تهیه چک لیست چقدر میتواند کمک کند؟
تهیه چک لیست کارها و برنامهریزی برای انجام آنها به خودی خود کار بسیار خوب و پسندیدهای است. البته بهشرط آنکه در بهانجام رساندن آنها هم مصمم باشیم. بهخصوص اینکه سعی کنیم کارهای مهم و تاثیرگذار را در اولویتِ انجام، قرار دهیم. به قول برایان تریسی باید ابتدا قورباغه بزرگ و زشت را قورت داد.
ولی اگر قرار باشد با نوشتن لیست انجام کارها، کارهای غیرضروری را در اولویت انجام قرار دهیم و زمانی برای انجام کارهای ضروری و فوری باقی نگذاریم، این لیست کردنها و برنامهریزیها به جز تلف کردن وقت چیزی عایدمان نخواهد کرد. در این حالت درواقع شاید بهطور ناخودآگاه خودمان را بیشتر مشغول کارهای کم اهمیت میکنیم تا زمانی برای انجام کارهای مهمتر (و احتمالا دشوارتر) نداشته باشیم! یا بهتر بگویم، خودمان را با انجام تعدادی از این کارها راضی میکنیم که کاری انجام دادهایم. غافل از اینکه صرفا انجام درست کارها مهم نیست. بلکه باید به فکر انجام کارهای درست بود. یا بهتر از آن باید سعی کنیم انجام درست کارهای درست را مدنظر داشته باشیم تا به نتیجه مطلوب برسیم.
ولی چاره کار چیست؟ چگونه میتوان جنبههای منفی چک لیست کردن و برنامهریزی را حذف کرد و از جنبههای مثبت آن سود برد؟
***
نظر شما کاربران محترم در مورد این سوال چیست؟ چه راهحلی برای این مشکل معمول و همهگیر پیشنهاد میکنید؟
آیا میتوانید با تکیه بر مهارت خلاقیت خود، روش متمایز و خلاقانهای را برای حل این مسئله ارائه دهید؟