نیاز چیست؟
در اینجا منظور ما از نیاز (Need)، در واقع نیازهای اولیه و اساسی بشر است. اگر با هرم مازلو آشنا باشید، در قاعده این هرم پایینترین سطح نیاز را داریم که به نیازهای فیزیولوژیک هم معروف هستند. همه انسانها برای ادامه حیات لازم است که این گروه از نیازهایشان برطرف شود.
این نیازها شامل غذا، آب، تنفس و … است. اگر این نیازها برای کسی برآورده نشود، عملاً امکان زندگی نخواهد داشت. درواقع هیچکس نمیتواند بدون آب و غذا و یا تنفس زنده بماند.
از این موضوع میتوانیم نتیجه بگیریم که نیازهای فیزیولوژیک انسان یک بازار بسیار گستردهای را بهوجود آورده است. اگر جمعیت کشور 80 میلیون نفر باشد، میتوانیم بگوییم ما درمورد نیازهای فیزیولوژیک بشر یک بازار 80 میلیونی در کشور داریم. بهعبارتدیگر برای این نیازها و ملزومات در کشور 80 میلیون مشتری وجود دارد.
یک سوال!
حالا اینجا یک سؤال پیش میآید. آیا به نظر شما با توجه به گستردگی این بازار بهتر نیست ما هم وارد این بازار شویم و در تولید و یا در توزیع و خریدوفروش این نیازها مشارکت داشته باشیم؟
شاید تعجب کنید، ولی جواب این سؤال منفی است!
درست است که این بازار بسیار گسترده است و هر بنیبشری همهروزه به این کالاها نیاز دارد، ولی از طرف دیگر بهقولمعروف در این بازار دست هم زیاد است. شما اگر توجه کرده باشید تقریباً در هیچ محلهای از سطح شهرتان را نمیتوانید پیدا کنید که چند نانوایی یا مغازه سوپری در آن نباشد.
پس به همان نسبتی که در این بازار خریدار زیاد است، رقابت برای فروش هم زیاد است. حتی در چند سال اخیر با گسترش فروشگاههای زنجیرهای و هایپرمارکتها در بسیاری از شهرها و استقبال خریداران از این هایپرها، بازار سوپریهای داخل محلات هم رفتهرفته کساد شده است.
پس الزاماً بازار گسترده یک یا چند کالا نمیتواند دلیل موجهی برای راهاندازی کسبوکار در آن زمینه از بازار باشد. و باید به مسائل پیرامونی آن بازار هم توجه داشت. البته که در صورت سود جستن از مهارت خلاقیت، بتوانیم کسبوکاری با رویکردی متفاوت و مزیت رقابتی خاص برپا کنیم، موضوع متفاوت خواهد بود. در این حالت ممکن است در این بازار پررقابت هم بتوانیم موفق باشیم.
خواسته چیست؟
خواسته (Want) به تمایلات، ترجیحات، یا درخواستهای خاصی اشاره دارد که فراتر از نیازهای اساسی هستند و بهطور کلی بر اساس فردیت و ترجیحات شخصی تعریف میشوند. خواستهها معمولاً بر اساس وضعیت اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و فردی شکل میگیرند.
خواستهها به طور کلی نیازهای اساسی نیستند، بلکه میتوانند به بهبود کیفیت زندگی یا تجربههای شخصی مربوط باشند. مثلاً داشتن یک ماشین لوکس یا سفر به کشورهای دور.
تفاوت نیاز و خواسته
نیاز چیزی است که برای بقای فیزیکی یا روانی ضروری است. در صورتی که خواسته چیزی است که برای راحتی یا لذت اضافی مورد نظر است، اما الزاما برای بقای فردی ضروری نیست.
نیاز ثابت و جهانی است و برای تمام انسانها مشابه است. ولی خواسته متغیر و شخصی است و میتواند بر اساس شرایط زندگی و ترجیحات فردی تغییر کند.
نعدم تأمین نیازها میتواند به مشکلات جدی یا حتی بحران منجر شود. در صورتی که عدم تأمین خواستهها معمولاً به مشکلات جدی منجر نمیشود و ممکن است فقط به کاهش کیفیت زندگی منجر شود.
تفاوت خواسته و تقاضا
میرسیم به تفاوت دو اصطلاح خواسته (Want) و تقاضا (Demand)!
برای روشنتر شدن تعریف خواسته میخواهم برگردم به نیاز فیزیولوژیک انسان! آب یکی از این نیازهاست. حالا اگر کسی که تشنه است دوست داشته باشد بهجای آب از آبمیوه یا نوشابه برای رفع تشنگی استفاده کند، در این حالت آبمیوه و یا نوشابه یک خواسته بهحساب میآید.
البته خواسته فقط در مورد اقلام مربوط به نیازهای فیزیولوژیک کاربرد ندارد، بلکه در مورد سایر مایحتاج بشر هم صادق است. برای مثال فرض کنید فردی نیاز به اتومبیل دارد. این فرد ممکن است به اتومبیل بنز علاقه داشته باشد و دوست داشته باشد یک اتومبیل بنز داشته باشد. در این حالت اتومبیل بنز برای این فرد در حکم یک خواسته است. حالا فرض کنید که این فرد برای خرید خواسته خود (یعنی اتومبیل بنز) پول کافی نداشته باشد. و از نظر مالی فقط توانایی خرید اتومبیل پراید را داشته باشد.
بنابراین اجباراً از خرید خواسته خود صرفنظر میکند و تصمیم میگیرد یک پراید بخرد. در این صورت میگوییم برای پراید یک تقاضا وجود دارد.
پس خواسته مربوط میشود به علاقه فرد به داشتن یک محصول، صرفنظر از اینکه قدرت خرید آن را داشته باشد و یا نداشته باشد. و تقاضا هم مربوط میشود به محصولی که فرد تصمیم گرفته آن را بخرد و توانایی خرید آن را هم دارد.
خلاصه مطالب
پس یکبار دیگر این مطالب را بهطور خلاصه میگویم تا بهتر متوجه شویم:
نیاز یعنی چیزهایی که ما انسانها برای ادامه حیات یا عملکرد بهینه به آنها نیاز مبرم داریم.
خواسته یعنی هر چیزی که دوست داریم داشته باشیم.
و تقاضا یعنی اینکه علاوه بر خواستن آن محصول، توانایی خرید آن را هم داشته باشیم و تصمیم به خرید آن بگیریم.
حالا که مفهوم این اصطلاحات را متوجه شدیم، باید توجه داشته باشیم که برای راهاندازی یک کسبوکار لازم است به جامعه خودمان اشراف کاملی داشته باشیم و بدانیم که گروههای مختلف جامعه ازنظر فرهنگی و اجتماعی چه خواستههایی دارند. همچنین چقدر توانایی خرید و بهدست آوردن این خواستهها را دارند.