دغدغه کتابخوانی و انتخاب کتاب

احتمالا شما هم این تکه کلام را شنیدهاید: «هر کتابی ارزش یکبار خواندن را دارد.» شاید در ابتدا این کلام بسیار معقول به نظر بیاید و مورد تایید اغلب مردم باشد. بالاخره هر کتابی توسط یک صاحب فکری نوشته شده و پیامی دارد که میتواند برای خواننده مفید باشد و بهکار آید. از طرف دیگر کتابخوانی مورد وثوق همه فریختگان است.
ولی اگر عمیقتر فکر کنیم، ممکن است در صحت این جمله شک کنیم. به نظر میرسد این جمله در مورد هر کتابی و برای هر فردی نمیتواند صحیح باشد. بهخصوص در شرایط حاضر با اطلاعات فراوانی که از طرق مختلف از جمله اینترنت در دسترس عموم مردم قرا دارد. این اطلاعات آنقدر متنوع و زیاد هستند که برای هر فردی با هر نوع علاقمندی بهاندازه کافی و یا حتی بیش از آن اطلاعات وجود دارد. از طرف دیگر مشغلههای فراوان و وقت بسیار اندک افراد برای کتابخوانی و همچنین تعداد کتابهای بسیار زیادی که در هر موضوعی وجود دارد، خواندن هر کتابی را زیرسوال میبرد.
در واقع با توجه به اینکه زمانِ هر فرد محدود است و تعداد کتابها بسیار زیاد؛ لازم است این زمان کوتاه به درستی مدیریت شود. باید خواننده دنبال خواندن کتابهایی باشد که برایش ارزش بیشتری داشته باشد. به عبارت دیگر زمان ارزشمندتر از آن است که صرف خواندن هر کتابی شود.
هر کتابی مناسب هرکسی نیست
گذشته از تمام این صحبتها، هر فرد تخصص و علاقمندی خاصی دارد و مسلما دغدغه خواندن در همان زمینه را نیز دارد. کتابهایی که به تخصص و علاقمندی فرد ارتباطی ندارند، نمیتوانند مورد توجه فرد باشند و توسط وی خوانده شوند. علاوه بر این حتی ممکن است در تخصص و علاقمندی فرد هم کتابهایی وجود داشته باشند که بلحاظ کیفیت در حدی نباشند که ارزش وقت گذاشتن و خواندن داشته باشند.
بنابراین الزاما هر کتابی برای هر فردی ارزش خواندن ندارد، حتی اگر آن خواندن برای یکبار باشد. پس لازم است هر فرد با شرایط و خصوصیات خاص خودش، لیستی از کتابهایی را که باید بخواند، داشته باشد و سعی کند وقتش را صرفا صرف آنها بکند. حتی میتواند به تکه کلام دیگری که به نوعی مقابلِ تکه کلام قبلی است تکیه کند. این تکه کلام میگوید: «به جای اینکه چند کتاب بخوانی، یک کتاب را چند بار بخوان!»
تجربه هم ثابت کرده که این گفته بسیار معقولتر و کارسازتر است. کتابهای داستان و رمان را میتوان یکبار خواند و موضوع را گرفت. ولی در مرود کتابهای غیرداستانی موضوع کمی فرق میکند. در این نوع از کتابها لازم است مطلب درک شود. بنابراین در بسیاری از موارد با یکبار خواندن مشکل حل نمیشود و برای درک بهتر مطالب کتاب، باید چندبار مورد مطالعه قرار گیرند

چگونه بفهمیم چه کتابهایی برای خواندن مناسب است؟
ولی چگونه میتوانیم بفهمیم که چه کتابهایی برای خواندن مناسب هستند و کدامها مناسب نیستند و نباید آنها را بخوانیم؟ مسلما انتخاب کتاب و کتابخوانی، اولین شاخص عنوان کتاب است که تا حدودی موضوع کتاب را مشخص میکند. گرچه همه چیز عنوان نیست. عنوان کتاب کیفیت متن کتاب را تعیین نمیکند. چرا که عنوان میتواند توسط نویسنده یا فرد دیگری با به کارگیری اصول و مهارت تبلیغنویسی انتخاب شده باشد. عکس این موضوع هم میتواند اتفاق بیفتد. یعنی ممکن است برای کتابی ارزشمند عنوان جالبی انتخاب نشده باشد و همین موضوع باعث اقبال کمتر خوانندگان به آن کتاب شود. ولی در هر صورت اولین شاخص و دروازه اصلی ورود به هر کتابی عنوان آن است.
بعد از عنوان خواننده میتواند قبل از اینکه رسما شروع به خواندن کتاب کند، با تورق کتاب، خواندن فهرست و تیتر فصول و زیر تیترها و همچنین خواندن پاراگرافهایی از ابتدا و انتهای هر فصل دید کلی نسبت به کتاب پیدا کند. علاوه بر اینها نوشته پشت جلد کتاب و همچنین صفحات پایانی کتاب که معمولا نتیجهگیری نویسنده از کتاب را شامل میشود، میتواند دید قابل قبولی را برای تصمیمگیری در مورد خواندن یا نخواندن کتاب به مخاطب بدهد.
البته روشهای دیگری هم برای محک زدن کتاب وجود دارد. از جمله اگر توسط خوانندگان کتاب و بهخصوص صاحبنظران نقدی بر کتاب نوشته شده باشد، مطالعه آن نقدها تا حدود زیادی انتخاب را برای خواننده سهل میکند.
به نظر شما برای انتخاب یک کتاب برای خواندن چه روشهای دیگری را میتوان مدنظر داشت؟ لطفا با خلاقیتی که به خرج میدهید، نظرات خود را در بخش نظرها بنویسید تا سایر خوانندگان مقاله نیز از آن بهرهمند شود.