کودکان در شرایط بحرانی کشور
در روزهایی نفس میکشیم که واژه «بحران» دیگر فقط یک اصطلاح تکراری در اخبار نیست؛ یک تجربه روزمره است. از فشارهای اقتصادی و اضطرابهای ناشی از آیندهی مبهم گرفته تا نگرانیهای جدی درباره امنیت، صلح و آرامش. کودک امروز ایران، دیگر صرفاً با چالشهای سادهی کودکی مواجه نیست؛ او هر روز در فضایی رشد میکند که پر از واژههایی چون «جنگ»، «ناامنی»، «گرانی» و «ناامیدی» است.
در میانه بحرانهای پیشین؛ خبرهایی مانند «جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و آمریکا علیه ایران»، تنها تیترهای خبری نیستند؛ بلکه سایههایی هستند که به خانهها نفوذ کردهاند و گاه، بیآنکه بدانیم، بر روان کودکمان سنگینی میکنند. در چنین وضعیتی، بیش از هر زمان دیگری، پرسشی بنیادین مقابل ما قرار میگیرد:
چگونه میتوانیم در دل این بحرانها، بذر امید و تابآوری را در دل کودکانمان بکاریم؟
پاسخ این پرسش را باید نه در شعارها، بلکه در عمل، در رفتار روزمرهمان و در شیوه تربیت و آموزشمان جستوجو کنیم.
خبر خوب اینکه: خلاقیت، کلید نجات ماست. خلاقیت فقط وسیلهای برای سرگرمی یا خیالپردازی نیست؛ ابزاری است برای روبهرو شدن با واقعیت، بازتعریف آن و ساختن امیدی تازه. خلاقیت کمک میکند کودک، حتی در دل تاریکی جرأت کند چراغی روشن کند.
چرا در این شرایط تابآوری و امید، مهمتر از همیشهاند؟
در دوران گذشته، دغدغههای کودکی بیشتر به بازی، مدرسه و روابط دوستانه محدود میشد. اما امروز، کودکان ما در فضایی بزرگ میشوند که اغلب از جنس اضطراب، ناامنی و ناپایداریست. دنیایی که اخبار جنگ، گرانی، مهاجرت، قطعی اینترنت و آیندهای نامعلوم، پیوسته در گوششان زمزمه میشود، حتی اگر ما نخواهیم. این کودکان، دیگر با مسائلی سطحی روبهرو نیستند، بلکه با بحرانهایی مواجهاند که پیشتر تنها در گفتوگوی بزرگترها مطرح میشد.
تابآوری (Resilience) در این شرایط، تنها یک مهارت روانشناختی نیست؛ یک ابزار حیاتی برای زندهماندن روانی و پیشروی در مسیر رشد است. کودکی که تابآوری ندارد، در مواجهه با ناکامی، شکست یا ناامنی، بهراحتی در خود فرو میرود، تسلیم میشود یا دچار اضطراب و پرخاشگری میگردد. اما کودک تابآور، هرچند میلرزد، اما نمیشکند؛ در برابر فشارها میایستد و حتی از درون بحران، راهی به سوی یادگیری و رشد باز میکند.
تابآوری یعنی چه؟
تابآوری (Resilience) یعنی توانایی فرد برای ایستادن دوباره پس از زمین خوردن. یعنی وقتی با یک چالش، سختی یا بحران روبهرو میشوی، بتوانی خودت را بازیابی کنی، از آن یاد بگیری و ادامه دهی.
این ویژگی چیزی نیست که فقط در ژن ما باشد. درست مانند عضله، میتوان آن را با تمرین و تجربه تقویت کرد؛ مخصوصاً در کودکی.
کودک تابآور، مشکلات را پایان کار نمیبیند، بلکه آنها را بخشی از مسیر یادگیریاش میداند. این کودک ممکن است بترسد، ناراحت شود یا شکست بخورد، اما میتواند دوباره بلند شود.
امید هم در این میان، همان اکسیژنیست که در فضای خفقانآور ناامیدی باید برای کودک تأمین شود. اگر امید نباشد، تلاش و انگیزه معنای خود را از دست میدهند. امید یعنی باور به فردایی بهتر، حتی اگر امروز تیره باشد. و این باور، چیزی نیست که خودبهخود در کودک شکل بگیرد. این باور را ما باید با رفتار، با نگاه و با کلماتمان در ذهن او بکاریم و آبیاری کنیم.
امید یعنی چه؟
امید فقط خوشبینی نیست.
امید یعنی «باور به اینکه آینده میتواند بهتر از اکنون باشد» و اینکه «من میتوانم برای ساختن آن آینده نقشی داشته باشم».
امید با انفعال فرق دارد. کودک امیدوار، منتظر نمیماند تا همه چیز درست شود. او یاد میگیرد که با توانِ خودش، قدمی کوچک برای بهتر شدن شرایط بردارد.
امید، موتور درونیای است که کودک را به حرکت، تلاش و خلاقیت تشویق میکند.
پژوهشها چه میگویند؟
🔹 پژوهشها نشان میدهند که کودکانی که از سنین پایین مهارتهای تابآوری را میآموزند، در نوجوانی و بزرگسالی نیز سلامت روان بهتری دارند، در مواجهه با شکستها زودتر به تعادل بازمیگردند و در روابط، کار، تحصیل و زندگی عموماً موفقتر عمل میکنند.
🔹 تابآوری و امید، مهارتهایی ذاتی نیستند، بلکه قابل یادگیریاند. این یعنی ما، والدین و مربیان، نهتنها میتوانیم بلکه باید آنها را آموزش دهیم؛ به شیوههایی ساده، در بستر بازی، در لحظات روزمره، در دل گفتگوهایی که شاید از نظر ما کماهمیت بهنظر برسند، اما برای کودک نقطهی شکلگیری نگرشی تازه به زندگیاند.
درست در همین روزهای سخت، اگر ما بهعنوان بزرگترها منفعل شویم یا صرفاً نگران بمانیم، فقط اضطراب را به کودکان منتقل میکنیم. اما اگر تصمیم بگیریم فعالانه تابآوری و امید را به کودک بیاموزیم، در واقع آیندهای مقاومتر و انسانیتر میسازیم. نه فقط برای فرزندانمان، که برای جامعهای که نیاز مبرم به انسانهایی توانمند و امیدوار دارد.
چرا خلاقیت نقش کلیدی در شکلگیری تاب٬آوری و امید دارد؟
خلاقیت کمک میکند کودک از فضای «قربانی بودن» فاصله بگیرد و وارد نقش «طراح و سازنده» شود.
کودک خلاق، وقتی با مشکلی روبهرو میشود، به جای سکوت یا پرخاش، از خودش میپرسد:
«چه راه دیگری هست؟»
«اگر یک ابرقهرمان بودم، چه میکردم؟»
«میتونم این مشکل رو به بازی تبدیل کنم؟»
این نوع تفکر، دقیقاً همان چیزی است که ما آن را پایههای تابآوری ذهنی مینامیم.
خلاقیت چهطور امید را در ذهن کودک روشن میکند؟
کودک خلاق تجربه میکند که میتواند چیزهایی جدید بسازد، مسائل را متفاوت ببیند و ایدههای خودش را به جهان ارائه کند. این تجربه ساختن، تولید کردن، خیالپردازی و اثرگذاری، نوعی «قدرت درونی» به او میدهد.
وقتی کودک احساس کند که ایدههایش مهماند، دیدگاهش ارزش دارد و قدرت خلق دارد، حتی در دشوارترین شرایط هم، جرقهای از امید در درونش باقی میماند.
مثال
فرض کنید یک کودک با مشکل قطع شدن طولانیمدت برق در منطقهاش مواجه است. کودک معمولی ممکن است صرفاً ناراحت و کلافه شود. اما کودک خلاق میتواند تصمیم بگیرد:
با کمک وسایل ساده، یک چراغ دستی بسازد
داستانی بنویسد درباره دنیایی بدون برق
با خواهرش بازی «زندگی در دوران شمع» طراحی کند
او همچنان با مشکل روبهروست، اما درون بحران، فعال مانده و ذهنش مسیرهای تازه میسازد. این دقیقاً همان بذر تابآوری و امید است.
تمرینهایی ساده برای پرورش خلاقیت، تابآوری و امید در کودکان
حتماً قرار نیست تابآوری و امید را با جلسات رسمی و آموزشهای پیچیده یاد بدهیم. اتفاقاً این مفاهیم عمیق، بیشتر در رفتارهای روزمره، بازیها، گفتگوهای خانوادگی و واکنشهای ما به مشکلات منتقل میشوند. در این بخش، چند تمرین ساده و قابل اجرا برای خانه و کلاس درس معرفی میکنم که به شما کمک میکند این مهارتهای بنیادین را در کودکان پرورش دهید.
✅ ۱. دفترچه امید: یک جمله در روز
یک دفترچهی کوچک به کودک بدهید و از او بخواهید هر شب قبل از خواب، یکی از این سه کار را انجام دهد:
یک اتفاق خوب از آن روز بنویسد
یک آرزو یا هدف بنویسد
یک جمله مثبت درباره خودش یا آینده بنویسد
📌 اثر تمرین: تقویت نگرش مثبت، تثبیت حس ارزشمندی و کاشت بذر امید در ذهن کودک.
✅ ۲. بازی «چه راه دیگهای هست؟»
هر وقت کودک با یک مشکل کوچک روزمره روبهرو شد (مثلاً اسباببازیاش شکست یا خواهرش با او دعوا کرد)، به جای اینکه فوراً راهحل ارائه دهید، بپرسید:
«به نظرت چه راه دیگهای برای حل این مشکل هست؟»
تشویقش کنید تا چند راه مختلف، حتی غیرعادی پیشنهاد بدهد. حتی اگر همه راهها عملی نباشند، همین تمرین، ذهن او را به جستجوی خلاقانه راهحل عادت میدهد.
📌 اثر تمرین: تقویت حل مسئله، ذهن باز، و تمرین خودکارسازی تفکر خلاق در موقعیتهای استرسزا.
✅ ۳. پروژهی کاردستی از چیزهای بیارزش
با کودک تصمیم بگیرید یک کاردستی یا وسیلهی خلاقانه بسازید، اما فقط با وسایل دورریختنی یا بیارزش (مثل قوطی، مقوا، تکههای پارچه، در بطریها و…).
مثلاً: ساخت یک «ربات خیالی»، یا یک «خانه برای پریها» با وسایل بازیافتی.
📌 اثر تمرین: کودک یاد میگیرد حتی در کمبود منابع هم میتوان چیزی زیبا و مفید ساخت. این تمرین، استعارهای از تابآوری واقعی در دل بحرانهاست.
✅ ۴. بازی داستانسازی در دل بحرانها
یک موقعیت سخت فرضی تعریف کنید (مثل زندگی در شهری بدون برق یا سفر به جایی ناشناخته). از کودک بخواهید یک داستان بسازد که در آن شخصیت اصلی با کمک فکر خودش از بحران عبور میکند.
📌 اثر تمرین: بازسازی روانی موقعیتهای سخت و آشنایی کودک با نقش خود در عبور از چالشها.
✅ ۵. نقشآفرینی احساسات (بازی «احساسنما»)
با استفاده از عروسک یا نقاشی، موقعیتهایی را طراحی کنید که شخصیتها احساسات مختلفی دارند (ترس، غم، عصبانیت، شادی). از کودک بخواهید حس آن شخصیت را حدس بزند و بگوید اگر جای او بود، چه میکرد.
📌 اثر تمرین: تقویت هوش هیجانی، مهارت تنظیم احساسات، و واکنش خلاقانه به موقعیتهای پیچیده.
✅ ۶. «کودک معلم»: آموزش معکوس
از کودک بخواهید خودش معلم شود و به شما یاد بدهد که چطور میتوان با یک مشکل فرضی کنار آمد. مثلاً:
«مامان! فرض کن برق رفته، چی کار میتونی بکنی؟ من بهت یاد میدم!»
📌 اثر تمرین: افزایش احساس توانمندی، اعتماد به نفس، و درونیسازی تفکر خلاق و تابآور.
نکته پایانی در مورد تمرینها
شاید بهنظر برسد که این تمرینها سادهاند؛ اما قدرت آنها در همین سادگی است. هر بار که کودک احساس کند میتواند با ذهن خودش از یک موقعیت سخت عبور کند، یک گام به تابآوری واقعی نزدیکتر شده است.
و اگر بداند که حتی در دل تاریکی هم میتواند چیزی تازه خلق کند، امید در دلش ریشه میدواند.
نقش ما بزرگترها در پرورش تابآوری و امید
کودکان نه فقط با گوش، بلکه با چشم و دلشان یاد میگیرند. آنها بیش از آنکه به توصیههای ما توجه کنند، واکنشها، نگاه، لحن و مدل زندگی کردنمان را تقلید میکنند. اگر میخواهیم کودکانی تابآور و امیدوار تربیت کنیم، باید اول خودمان تمرین کنیم که چنین انسانی باشیم.
ما چگونه بحران را تجربه میکنیم؟
کودک وقتی میبیند ما در مواجهه با مشکلات دچار درماندگی مطلق میشویم، دائم شکایت میکنیم یا مدام آیندهای تیره را پیشبینی میکنیم، بهطور ناخودآگاه یاد میگیرد که:
«مشکل = بنبست»
«بزرگتر بودن هم یعنی ناتوانی در تغییر اوضاع»
اما اگر ببیند ما، با تمام سختیها، به دنبال راهحل میگردیم. حتی اگر موقتی یا ناقص باشد، با ذهنی باز و جستوجوگر با مسئله برخورد میکنیم، و بهرغم خستگی، امید را ترک نمیکنیم:
درونش الگویی مثبت شکل میگیرد!
ما چگونه درباره آینده حرف میزنیم؟
اگر در حرفهایمان، حتی هنگام گلایه، روزنههایی از امید باقی بماند؛ اگر گاهی بگوییم:
«سخته، اما ما با هم از پسش برمیایم.»
«فعلاً اوضاع خوب نیست، اما همیشه راهی هست.»
این جملات به ظاهر ساده، داربست روانی کودک را میسازند. امید، در حرفهای کوچک ما لانه میکند.
ما قرار نیست همهچیز را درست کنیم
گاهی والدین یا مربیان فکر میکنند باید همهچیز را برای کودک آسان کنند یا از همه دردها محافظتش کنند. اما در واقع، این اشتباهی بزرگ است. وظیفه ما این نیست که دنیا را بیدرد کنیم، بلکه این است که کودک را برای مواجهه با دردهای اجتنابناپذیر زندگی آماده کنیم—و خلاقیت، یکی از بهترین ابزارهای این آمادگی است.
سه رفتار کلیدی ما که بیشترین تأثیر را دارد:
1. شفافسازی بدون ترساندن: درباره مسائل سخت (مانند جنگ یا بحرانهای اقتصادی) میتوان ساده و واقعی صحبت کرد، بدون اینکه کودک را بترسانیم.
⟶ مثال: «در بعضی کشورها جنگ شده، و ما هم نگران هستیم، اما خیلیها دارن تلاش میکنن که جلوی بدتر شدن اوضاع رو بگیرن. ما هم فعلاً امن هستیم.»
2. به رسمیت شناختن احساسات کودک: به جای اینکه بگوییم «نترس» یا «ناراحت نباش»، بگوییم:
⟶ «طبیعیه که نگران باشی. خود منم بعضی وقتها میترسم، اما با هم حرف میزنیم تا بهتر بشیم.»
3. تقویت مشارکت و احساس اثرگذاری: از او نظر بخواهید، ایدههایش را جدی بگیرید، اجازه دهید در تصمیمهای سادهی خانه مشارکت کند. این حس، زیربنای باور به توانمندی خود است.
اگر ما تغییر کنیم، جهان کودک تغییر میکند
همانطور که معلم خلاق، تنها با تغییر شیوه تدریس، کلاس را متحول میکند؛ والد یا مربی آگاه نیز با تغییر نگاه، فضای روانی خانه یا کلاس را به محیطی رشددهنده و امن تبدیل میکند.
نقش ما فقط آموزش نیست، بلکه «زیستن» ارزشهایی است که میخواهیم به کودک منتقل کنیم.
جمعبندی: شمعی روشن در دل تاریکی باشیم
ما در جهانی زندگی میکنیم که تاریکیهایش را نمیتوان انکار کرد. از بحرانهای اقتصادی و اجتماعی گرفته تا سایههای سنگین جنگ و ناامنی. اما در همین جهان، نورهایی هستند که مسیر را روشن میکنند. یکی از این نورها، کودکانی هستند که میتوانند در دل سختیها، خلاقانه فکر کنند، امیدوار بمانند و با ذهنی انعطافپذیر، آیندهای تازه بسازند.
اما این کودکان، خودبهخود شکل نمیگیرند. آنها نتیجهی حضور ما بزرگترها هستند؛ وقتی با خلاقیت، آگاهی، همدلی و حضور واقعی در کنارشان ایستادهایم.
ما نمیتوانیم جنگ را متوقف کنیم، تورم را از بین ببریم یا اینترنت را وصل کنیم،
اما میتوانیم کاری کنیم که کودکمان:
با ناامیدی غرق نشود،
با ترس نلرزد،
و بداند که همیشه راهی هست: اگر بگردد، اگر بپرسد، اگر بیافریند.
و این یعنی ما هنوز امید داریم.
و تا وقتی امید هست، هنوز میشود ساخت.
فراخوان به شما، خوانندهی عزیز:
اگر شما هم تجربه، تمرین یا راهکاری برای تقویت تابآوری و امید در کودکان دارید، لطفاً در بخش نظرات همین مقاله با دیگر والدین، مربیان، معلمان و ما به اشتراک بگذارید.
با همین گفتوگوهای ساده، جامعهای از انسانهای خلاق، تابآور و روشننگر میسازیم:
از خانهها، از کلاسها، از دل همین بحرانها