تکنیک وارونهسازی چیست و به چه کاری میآید؟
همه ما هر روز با مسائل زیادی روبرو میشویم که لازم میشود برای آنها راهحل پیدا کنیم. بعضی از این مسائل بسیار پیشپا افتاده و ساده هستند. بههمین دلیل اغلب اوقات بهراحتی آنها را حل میکنیم، بدون آنکه توجهمان به آنها جلب شود.
مثلا وقتی میخواهیم از عرض خیابانی پرترافیک عبور کنیم، با تجربهای که از قبل داریم و مهارتی که به مرور به دست آوردهایم، در یک لحظه با محاسبه ذهنیِ فاصله اتومبیلها از خودمان و سرعت حرکت آنها، در زمان مناسب اقدام به رد شدن از عرض خیابان میکنیم.
ولی همه مسائل زندگی روزمره به این راحتی نیستند. بعضی اوقات برای حل مسائل باید وقت بیشتری بگذاریم و راهحلهای زیادی را سبک سنگین کنیم، تا مناسبترین راهحل را برای آن مسئله پیدا کنیم.
اینجاست که نیاز به مهارت حل مسئله پیدا میکنیم. همانطور که در مقاله مهارت حل مسئله هم به تفصیل به آن پرداختهام و شما میتوانید برای روشن شدن بیشتر موضوع به آن مراجعه و مطالعه کنید.
برای حل مسائل تکنیکهای زیادی وجود دارد و یکی از این تکنیکها هم تکنیک وارونهسازی است. در این تکنیک به جای اینکه به دنبالِ پیدا کردن راهحل باشیم، برعکس عمدا از راهحلها دور میشویم. حتی سعی میکنیم عکس آن راهحلها را بررسی کنیم و به صورت وارونه به موضوع نگاه کنیم!
یک مثال در مورد تکنیک وارونهسازی
بهتر است برای روشن شدن موضوع مثالی بزنم. فرض کنید شما فروشنده محصولی هستید و فروشتان زیاد نیست. اغلب مشتریانی که به فروشگاهتان مراجعه میکنند، از شما خرید نمیکنند و ترجیح میدهند از مغازههای دیگر خرید کنند. کار فروش آنقدر برای شما روتین و معمولی شده که شما دلیل نخریدن مشتریان را نمیتوانید حدس بزنید. به تکنیک وارونهسازی متوصل میشوید و تمام رفتارهایی که میتواند مشتریان را از شما فراری دهند را یادداشت میکنید. رفتارهایی مثل اهمیت ندادن به مشتری، بیادبانه صحبت کردن، مشتاق نبودن در فروش، دستبسر کردن مشتری، نداشتن صداقت در گفتار، مسخره کردن، …
خُب تا اینجا شما وارونهسازی را انجام دادید. حالا لیستی از کارهایی دارید که بابِ میل مشتریان نیست و اگر این رفتارها را از فروشندهای ببینند، از خرید منصرف میشوند. حالا نوبت آن است که تکتک این موارد نادرست را درست کنید. یعنی یکبار دیگر وارونهسازی را اجرا کنید و لیست کنید. بدیهی است که این بار ارائه این فتارهای درست، باعث جلب مشتریان میشود و آنها را برای خرید مشتاق میکند.
در واقع تکنیک وارونهسازی را میتوان با جمله قصار منتسب به لقمان حکیم مقایسه کرد، آنجا که میگویند:
از لقمان پرسیدند: «ادب از که آموختی؟»
گفت: «از بیادبان!»
چرا از این تکنیک استفاده کنیم؟
ولی چرا باید به جای حل اصولی مسئله، به دنبال وارونهسازی باشیم؟
چون در اغلب موارد وقتی با مسئلهای روبرو میشویم، در پیدا کردن راهحل دچار کلیشه میشویم. ذهنمان روی چند راهحل قفل میشود. راهحلهایی که ممکن است خیلی هم مناسب حل این مسئله خاص نباشند. ولی وقتی به تکنیک وارونهسازی روی میآوریم، ذهنمان از حالت روتین همیشگی رها میشود و آزادانه به جستجو میپردازد. در این حالت تعداد ایدههایی که به ذهنمان میرسد، بسیار بیشتر از حالت معمول است. علاوه بر این کیفیت این ایدهها هم متفاوت از ایدهها و راهحلهای معمول است.
در واقع با تکنیک وارونهسازی با برداشتن موانع ذهنی به ذهنمان فرصت توسعه میدهیم. ذهنمان آزادانه به همه جا سَرَک میکشد و از هر جا ایدهای میگیرد. و در نهایت به راهحلهای بدیع و متفاوت میرسیم. راهحلهایی که مسئلهمان را به نحوِ احسن حل میکند.